خلاصه بحث این است که راه کارگر و حزب چپ در موقعیت هرمنوتیکی یکسانی قرار گرفتهاند: پیشداشت، پیشدید و پیشدریافت آنها یکی است. موقعیت هرمنوتیکی حزب کمونیست کارگری هم در اصل با اینها فرقی ندارد، اگر خصلت موقعیت را رویکرد ژنرالمآبانه بدانیم.
بیانیه تعدادی از فعالان کارگری . آذرماه ۹۸
ما امضا کنندگان این بیانیه، خشونت عریان نیروهای مسلح و شلیک مستقیم گلوله به سوی مردم معترض را که موجب کشته و مجروح شدن صدها تن و دستگیری هزاران نفر شده را شدیدا" محکوم و خواهان شناسایی و مجازات آمرین و عاملین کشتار مردم و آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی از جمله دستگیر شدگان اخیرهستیم.
بیشتر بخوانید ...
|
|
وقفه به خاطر اربعين که تمام شد،زائران به خانه هايشان بازگشتند و تظاهرات ازسر گرفته شد. مقتدي صدر کوشيد رهبري تظاهرات پس از ٢٥ اکتبر را دردست بگيرد، اما جنبش مردمي از او پيشي گرفت و تظاهراتي در شهر سازماندهي کرد. شعارها، مانند دور اول تظاهرات سياسي بود. «من عراقي هستم» جايگزين «من حسين هستم» شد که در زمان مراسم اربعين رواج داشت.
از زمان بحران ٢٠٠٧-٢٠٠٨ ، تلاش بانکهاي مرکزي کشورهاي غربي براي احياي اقتصاد مثل انبار کردن بشکه هاي باروت در يک کارخانه کبريت سازي است. به منظور تزريق مصنوعي نقدينگي در بخش مالي، سياست نرخ بهره پائين و حتي منفي اتخاذ شده است. امري که موجب نا پايداري عميق سيستم مي شود و شرايط را براي يک بحران جديد آماده مي کند
دیدیم که اینترنت را چگونه بستند. این بار نشان دادند که در این زمینه بیشتر از گذشته آمادگی دارند. بازهم ممکن است جریان اطلاعرسانی از طریق شبکه جهانی را مسدود کنند. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ به قطع اینترنت عادت کرد؟ به تغییر از راه صندوقهای رأی دل خوش کرد؟ به دنبال اتصال به اینترنت از راههای غیر متداول بود یا به سراغ روشهای قدیمی مانند اعلامیه و ضبط صوت رفت؟
«گروندریسه» نامی است برای دستنوشتههای اقتصادی مارکس که در فاصلهی ژوئیهی 1857 میلادی تا مه 1858 نوشته شدهاند. این دستنوشتهها نخست یادداشتهایی هستند دربارهی دو اقتصاددان به نامهای «کری» و «باستیا»، یکی «یانکی»، دیگری «فرانسوی»؛ دو «استثناء» در گمگشتگیِ «اقتصاد سیاسی مدرنِ پس از ریکاردو و سیسموندی» در بیراهههای «درسنامههای التقاطی و ناهنجارْ بهم بافته»؛
دموکراسی روژآوا مبتنی بر کمونها است و این نکته به وضوح روشن است. فمینیسم آن، در منطقهای که از پدرسالاری عذاب میکشد چشمگیر است. تشکیل ارتش 25 هزار نفری از زنان نهفقط دراین منطقه که درهیچ منطقهی دیگر و در هیچ دورهی دیگری سابقه ندارد. کثرتگرایی قومی و مذهبی آن در منطقهای که نخبگان با تفرقهافکنی میکوشند خود در قدرت بمانند، بیبدیل است.
خشونت کلمه ای است که هیچ یک از ما در فهمیدن معنای آن مشکلی نداریم ، زیرا تقریباً همه ما از آنچه این کلمه می رساند ، تجربه ای شخصی داریم. بعلاوه اکثر مردم در اکثر جوامع امروزی ظاهراً از خشونت ابراز بیزاری می کنند. با این همه ، در دنیایی آکنده از خشونت گرفتار آمده ایم که گاهی به نظر می رسد راه رهایی از آن به روی مان بسته است. چرا؟
هر چند تا حد زیادی از شتاب وقایع و گستردگی اعتراضات اخیر کاسته شده است اما آتش برافروخته در هفته پیش درسهای بسیار عمیقی در بر دارد. یادداشتهای زیر جمعبندی نکاتی است که در خلال این چند روز نوشته شده بود و پراکنده بودن آن محصول همین ضربآهنگ سریع جنبش اعتراضی است.
از اول اکتبر ٢٠١٩، معترضاني که جنبشي مسالمت آميز دارند، با سرکوبي وحشيانه رودررو هستند. تک تيراندازها به روي جمعيت آتش مي گشايند و [نيروهاي سرکوبگر] از فاصله نزديک نارنجک پرتاب و از سلاح هايي استفاده مي کنند که از خارج آمده است. نتيجه سنگين آن بيش از ٣٠٠ کشته است.
سوژۀ فلسفی شناخت بنا به تعریف نه محصول شرایط و زادۀ روابط مشخص که عنصری بیرون از دنیای واقعی است. روشنفکران چپ وفادار به ماتریالیسم اما باهوشتر از آن هستند که تناقض عیان سوژۀ خارج از واقعیات را درنیابند.
درحالي که خيابان در لبنان فشار خود را بر آنچه که از قدرت باقي مانده ادامه مي دهد، حزب الله وضعيتي تناقض آميز دارد. در عين نشان دادن خود به عنوان مدافع محرومان، راهبرد منطقه اي اش آن را به سوي دفاع از حاکميت سياسي موجود و قمار براي فرونشاندن جنبش مردمي مي راند. تضادي که پس از يک ماه بسيج مردمي همچنان ادامه دارد.
افزایش قیمت بنزین جرقه حرکتی شد که فراسوی اعتراض ساده به گرانی رفت و بیش از ۱۰۰ شهر ایران را در برگرفت. مقابله حکومت با آن تا کنون به جان باختن بیش از ۱۰۰ تن انجامیده است.
این اعتراضها که همزمان با عراق و لبنان و … رخ میدهند، نه صرفاً اقتصادیاند و نه صرفاً سیاسی. آنها تجلی محلی یک نظام جهانیشده را هدف قرار داده اند: نولیبرالیسم.
بعد از جنگ جهانی دوم، اغلب مفسرین کتاب سرمایه در جهتی برخلاف انگلس گام برداشتهاند، به باور آنها روش بازنمایی مارکس در تدوین «سرمایه» اساسا منطقی است و تاریخ در آن نقشی فرعی ایفا میکند، و حتی توالی منطقی مقولات در ساختار «سرمایه» گاهی برخلاف توالی تاریخی آنهاست.
قرنها قبل از اروپا امپراطوری چین دارای سرمایه تجاری بود، با نو آوری های تکنولوژیک آشنائی داشت و از رشد و بلوغ تجاری برخوردار بود. با وجود این، چین در انقلاب علمی و صنعتی که به پیشرفت و ترقی غرب انجامید نا کارآمد بود.
نظریهی سیاسی مارکس حقیقتاً بهشکلی گسترده واجد بدفهمی بوده است. بااینحال، هرکسی که آثار مارکس دربارهی کمون پاریس را مطالعه کرده باشد، با این اظهارنظر هال دریپر موافق خواهد بود که «... دولتِ کمون [یا] هر دولت کارگری اصیلی، دولتی نیست که صرفاً واجد حکمرانی طبقاتی متفاوتی باشد، بلکه بهتمامی نوع تازهای از دولت است»
تز من این است که ایدهی بازار خودتنظیمگر بر نوعی آرمانشهر محض دلالت
داشت. چنین نهادی نمیتوانست مدتی مدید وجود داشته باشد، مگر آن که
جوهر انسانی و زیستمحیطی جامعه را نیست و نابود میکرد: ]اگر استمرار
مییافت،[ انسان را جسماً نابود میکرد و محیط پیرامون او را به برهوت بدل
میساخت.
گرچه تجربههای شورایی و کنترل کارگری را بهسادگی نمیتوان به یکی از این دو نوع رویکرد منتسب کرد و این دو جنبه یا رویکرد را دو انتهای طیفی بسیار گسترده از جنبشهای اجتماعی دانست، با این حال پرسش کلیدی این است که چگونه میتواند یک تجربه تاریخی به شرایطی بیانجامد که مطالبات کارگران «فراگذرنده» شود،
پس از ضمیمه شدن جمهوری دموکراتیک آلمان به جمهوری فدرال آلمان، تنها اقتصاد ونهادهای دولتی آن ناپدید نشدند بلکه شرکت های انتشاراتی، سینما ها، شبکه های تلویزیونی وایستگاه های رادیوئی، هنرمندان، اسم خیابان ها وبنا های دولتی نیزهمگی درعرض چند سال محو شدند
کارگرانِ مخابرات در یکی از غربیترین استانهای کانادا، بریتیش کلمبیا، در فوریه سال 1981 مراکز ارتباطات تلفنی را در سطح استانی به مدت پنج روز تحت کنترل خود درآوردند و شرکت مخابرات را اشغال کردند؛ اقدامی که یکی از مبتکرانهترین اعتصابها در آمریکای شمالی بهحساب میآمد.
دو عنصر اساسی برای شکلگیری سرمایهداری مستغلاتی دستبهدست هم میدهند. یکی مناسبات پولیِ سرمایهدارانه که در چرخههای شهری وارد میشود، که این مناسبات پولی خودش منتج از انباشت گسترده و پیشینیِ سرمایه میباشد. دیگری، زمانِ محکزَن و اجتماعیشده است که فضا را درمینوردد و آن را در خود هضم میکند.
اقتصاد سیاسی مارکس، اقتصاد اجتماعی را چنان تبیین میکند که قوانین اقتصادی ابدی و جهانشمول برای تمامی تاریخ انسانی وجود ندارد، مگر قوانین اقتصادی خاص مرتبط با شیوههای مختلف تولید در دورههای مختلف تاریخ انسان. به همین ترتیب، قوانین اقتصادی مجزا از روابط خاصی میان انسانها وجود ندارد.
مشکل اين است که قشر سياسي کنوني – به ويژه دولت-، به رغم وخامت بحران و گستردگي جنبش و علم به اين که مي تواند تا حد فاجعه اقتصادي گسترش يابد، درحالت تجاهل کامل به سر مي برد. آنها فکر مي کنند که مي توانند بحران را با «خرده تدبير»هايي مانند آنچه که در ٢١ اکتبر اعلام شده مديريت کنند.
از اوایل دههی ۷۰ بود که در نتیجهی تغییرات درون جامعهی ایران و تحولات بینالمللی، شاهد شکلگیری جامعهی مدنی هستیم. جامعه مدنیای که شاید بتوان آن را متفاوت از آنچه دانست که در دوران شاه و حتی در سالهای نخست پس از انقلاب تجربه شده بود.
از نظر مارکس، کمونیسم از پیِ سرمایهداری میآید. سرنگونی کلیت یا هر بخشی از سرمایهداری اهمیت زیادی برای مارکس دارد؛ بااینهمه، خود این فرجام آنچیزی نیست که مارکس بهواقع به آن علاقهمند است، بلکه در نظر او این پایانْ سرآغاز فرایندِ حرکت بهسمت کمونیسم است.
مشکل چپ سنتی این است که مفهوم «شرایط پرولتری» را با شکل تاریخی خاصی از کار مزدی خلط میکند. شرایط پرولتری در همه جا گسترده است و به یک شرایط مادی در سراسر جهان بدل شده. حقیقت ندارد که جهان کار در حال ناپدیدشدن است
نگاهی انتقادی با توجه به ریشههای تاریخی و سیاسی بایستی به دنبال ایده و عملی باشد که ضمن برجستهسازی مسئله ملی بتواند سیاستاش را با امر کلی فراملی پیوند دهد نه با سنگِ امر کلی بر سینهزدن، امر جزئی را از معنا تهی سازد.
برخی گرایشهای فکری در فضای آکادمیک و جریانهای سیاسی مانند سوسیال دمکراسی و آنارشیسم بر این باورند که مارکس و انگلس در اواخر عمر از استراتژی انقلابی دست شسته و به اصلاحات تدریجی از طریق شرکت در انتخابات و پارلمان روی آورده بودند.درنوشتهی پیش رو صرفا به ارزیابی تاریخی این ادعا می پردازیم.
در عصرى که دادهها روزبهروز نقش پررنگترى را در جامعه ایفا مىکنند، توانایى شناخت شیوههاى سوءاستفاده از اعداد و ارقام و نیز تحلیل و نقد دعاوى مبتنى بر آمار، باید جزئى از مهارتهاى شهروندى به شمار رود.
به دلیل اجرای سیاستهای حذف خدمات رفاهی و روی آوردن به سیاستهایی که در آن خدمات رفاهی و امکانات عمومی به فروش میرسد آموزش و پرورش به سمت پولی شدن حرکت کرده و این حرکت با شتاب بیشتری به سراشیبی نزدیک میشود.
هیتلر و استالین دو روی یک سکه نیستند؛ هدف کارزارهایی که امروز در بلغارستان نازیسم را با کمونیسم برابر میخوانند نه دفاع از دموکراسی در برابر «مداخله روسیه»، بلکه اعاده حیثیت از فاشیسم و همدستیاش در هلوکاست است.
هدف اصلي روسيه تضعيف کردها و سپس، سازماندهي گفتگوها بين «نيروهاي دموکراتيک سوريه»ي تضعيف شده و رژيم سوريه است. اين قماري خطرناک است زيرا به گواهي تاريخ، ترکيه زماني که مستقر شود، به ميل خود پا پس نمي کشد.
|